در اين دوره از CGI ، استفاده از جلوه هاي ديجيتالي به جاي مانع هاي واقعي براي فيلمسازان بسيار آسان است ، و در حالي كه نتيجه نهايي ممكن است جالب به نظر برسد ، اما به همان اندازه كسي كه او را به خطر مي اندازد پانچ بسته نمي شود. در نتيجه ، مخاطبان غالباً به بدلكاري هاي بالاي كامپيوتر از توهمات رايانه اي شك مي كنند. با اين حال ، بعضي اوقات اين صحنه هاي ديوانه وار در واقع جنس واقعي زندگي هستند ، حيرت انگيز آنقدر باورنكردني هستند كه هرگز حدس نمي زنيد كه كاملا واقعي هستند.
Live and Let Die (1973) - پل تمساح
اكثر انسانها ترجيح مي دهند از تمساح ها به دور باشند ، اما در اين صورت ، جيمز باند انسان معمولي شما نيست. در Live and Let Die's Roger Moore (اولين سفر محلي راجر مور) با عنوان 007 — مأموريت MI6 كه مشروبات الكلي مي نوشد ، در جزيره اي كه توسط خزندگان گرسنه احاطه شده است ، دچار تبهكاري مي شود. اما باند نگران چند تمساح خاكي نيست و به جاي ترس از هراس ، او با استفاده از مخلوقات به عنوان يك پل زنده ، فرار مي كند و از طغيان به تمساح مي پريد تا اينكه به طرف ديگر برسد.
بنابراين فيلمسازان چگونه اين صحنه از آبروي حيوانات و حيوانات را ايجاد كردند؟ خوب ، آنها از تمساح واقعي استفاده كردند. البته ، اين راجر مور نيست كه در آنجا زندگي او را به خطر اندازد. در عوض ، آن راس كانانگا است ، مردي كه مزرعه تمساح را اداره مي كرد جايي كه كارگردان گاي هميلتون در حال تصويربرداري از اين عكس بود. براي جلوگيري از شنا شدن خزندگان ، كانانگا پاي خود را به بلوك هاي بتوني گره زد ، اما او نگران دهان و دم آنها نبود. وي سپس پنج بار جدا از هم سعي كرد از روي پل عبور كند و در چند نوبت تقريباً در پايين زنجيره غذايي پيچيد.
يك بار ، كانانگا در وسط پل پائين خورد ، و براي لحظه اي ، او در پشت يك طعمه خشمگين گير افتاد ، و در حالي كه حيوانات دو طرف سعي داشتند نيش را از او بگيرند ، گير افتاد. در تلاش ديگر ، يكي از جانوران كفش كفش كانانگا را در دست گرفت و كشاورز خود را در جنگي دشوار يافت تا پاي خود را در يك قطعه نگه دارد. اما در ششمين دوره تلاش ، سرانجام كانانگا درست كار كرد و توانست تمام رقم هاي خود را حفظ كند و در حالي كه يكي از وحشي ترين مانع هايي را كه تا به حال سلولز قرار داده بود به ما بدهد.
خاتمه دهنده 2: روز داوري (1991) - پرواز در زيرگذر
وقتي نوبت به هل دادن پاكت جلوه هاي ويژه مي رسد ، جيمز كامرون بدون شك پادشاه جهان است. اما اين انقلابي VFX هنوز هم به استفاده از جلوه هاي عملي هر زمان ممكن اعتقاد دارد. (ما درمورد مردي صحبت مي كنيم كه يك ماكت تايتانيك 800 فوت ساخته و سپس آن را در يك مخزن آب 5 ميليون گالري فرو برد.) با اين حال ، كامرون عشق خود را براي مانع از زندگي واقعي به سطح مرگ خاموش در Terminator 2 كشاند. : روز داوري ، تا جايي پيش مي رود كه ايمني خودش را به خطر مي اندازد تا بتواند عكس كامل را بدست آورد.
نزديك پايان فيلم ، قهرمانان ما در تلاشند تا از T-1000 (رابرت پاتريك) فرار كنند ، اما متأسفانه براي جان كانر (ادوارد فرولونگ) ، shapeshifter فرماندهي يك هليكوپتر را برعهده داشته است. در نتيجه ، تعقيبي هيجان آور مي شويم كه T-800 (آرنولد شوارتزنگر) تلاش مي كند تا از هلي كوپتر در يك ون SWAT پيشي بگيرد. دنباله در آزادراه لس آنجلس اتفاق مي افتد ، و در حالي كه برخي از عكس ها شامل يك هليكوپتر مسخره متصل به جرثقيل است ، صحنه هاي كاملاً معدودي وجود دارد كه يك هواپيماي واقعي در حال وزوز شدن در جاده است.
يكي از اين توالي ها شامل پرواز T-1000 در زير گذر است. كامرون مي خواست كه اين شيرين كاري را براي واقعي انجام دهد و خلبان چاك تامبورو (كه به عنوان شخص موردعلاقه T-1000 غرفه هاي موجود در هلي كوپتر بيرون آمد) كاملاً براي اين كار آماده بود. اما در ابتدا ، او بايد مطمئن شود كه فضاي كافي وجود دارد ، و پس از چرخيدن پرنده در زير گذرگاه ، متوجه شد كه داراي پنج پا از بالا و چهار طرف در هر دو طرف است. بنابراين ، بله ، اين كمي فشار خواهد بود.
در حقيقت ، صحنه آنقدر خطرناك بود كه خدمه دوربين از فيلمبرداري خودداري كردند. اما كامرون نوعي پسري است كه در مواجهه با خطر مي خندد ، بنابراين خودش دنباله را شليك كرد. كامرون در حالي كه با يك راننده گوارشي در يك اتومبيل نشسته بود ، تامبورو با سرعت 60 گره (تقريبا 70 مايل در ساعت) صعود كرد و آنچه را كه يكي از خطرناكترين مانع هاي هواپيما در تاريخ سينما بود ، به سمت پايين برد.
سرعت (1994) - پرش اتوبوس
قبل از اينكه او نئو يا جان ويك باشد ، كيانو ريوز جك تراون بود ، پليس كه خودش را در اتوبوس پيدا مي كند كه اگر در زير 50 مايل در ساعت سقوط كند ، مي تواند سوار شود. اين چيزي است كه شما يك روز بد در محل كار مي ناميد ، اما وقتي كه Traven متوجه شد اتوبوس در حال حركت به بزرگراه بلند و مستقيم به سمت شكاف 50 پا در جاده است ، اوضاع حتي بدتر مي شود. اما به لطف مهارت هاي ديوانه رانندگي آني پورتر (ساندرا بولاك) ، اتوبوس شكاف را بدون دردسر پاك مي كند و با خيال راحت از طرف ديگر فرود مي آيد.
اعطا مي شود ، فيلمسازان ديجيتالي آن قطعه بتوني گمشده را حذف كردند ، اما همانطور كه افراد CineFix به آن اشاره مي كنند ، كارگردان ژان د بنت و هماهنگ كننده شيرين كاري گري هيمز واقعاً آن اتوبوس شهري را براي پرواز پيدا كردند. راننده جفري براون با استفاده از وسيله نقليه اي كه به استخوان هاي لخت برداشته شده بود موتورهاي خود را بازگرداند و مستقيم به سمت رمپ ساخته شده در آزادراه هاي لس آنجلس حركت كرد. او رانندگي را از يك مايل دورتر شروع كرد و موفق شد قبل از صعود 109 پا در هوا ، اتوبوس را تا 61 مايل در ساعت برساند. هنگامي كه براون به زمين بازگشت .49 ثانيه بعد ، فرود تقريباً اتوبوس را از بين برد ، اما براون مديريت كردd براي زنده ماندن از حسن نيت مهار ويژه طراحي شده توسط Hymes.
ماموريت: Impossible II (2000) - مبارزه با چاقو
وقتي صحبت از اجراي مانع هاي خودش مي شود ، تام كروز فقط يك سطح زير جكي چان است اما مايل بالاتر از هر بازيگر ديگري در كره زمين است. براي اثبات ، فراتر از حق راي دادن Mission: Impossible نيست. صحنه برج خليفه از پروتكل شبح ، سوار هواپيما در Rogue Nation و حتي صحنه اي كه او در فيلم اصلي از سقف آويزان است بسيار چشمگير است. اما براي اين ليست ، ما بر روي Mission: Impossible II ، گوسفندان سياه شرم آور Mission: Impossible Family تمركز مي كنيم.
طرح ... خوب ... مهم نيست زيرا قسمت دوم يك فيلم شيطاني است ، حتي اگر آن را استاد جان هونگ كنگ ، جان وو كارگرداني كرده باشد. آنچه مهم است اين است كه چگونه تام كروز زندگي خود را به نام سرگرمي به خطر انداخت. مثلاً دنباله باز كردن را بگيريد. اين واقعاً تام كروز است كه از كنار يك صخره آويزان است ، و همانطور كه احتمالاً حدس زده ايد ، وي از شبكه ايمني استفاده نمي كند. بنابراين ، هنگامي كه او خود را از سنگ به سنگ ديگري پرت مي كند ، تنها چيزي كه انسان را زنده مي كند ، يك كابل نازك است.
مطمئناً اين چشمگير است ، اما در صحنه اي كه كروز با يك آدم بد در ساحل روبرو مي شود ، ديوانه تر مي شويم. در طول اين صحنه مبارزه ، شرور تيغه اي را مي كشد و سعي مي كند ايتان هانت را در چشم چاقو كند. و به طور طبيعي ، تام كروز مي خواست از يك چاقوي واقعي استفاده كند زيرا اين روش تام كروز است. براي اطمينان از اينكه او يك شاگرد را از دست نمي دهد ، كروز يك كابل فولادي به اسلحه وصل كرده بود و سپس خود را به موقعيت قرار داد تا چاقو حدود يك چهارم اينچ از چشمش متوقف شود. اين نوعي فداكاري است كه ثابت مي كند تام كروز ارزش دارد كه براي هر يك از فيلم هايش صددرصد ساخته شود ... و او كاملاً آجيل است.
The Bourne Ultimatum (2007) - پرش از پنجره
در سومين و شوك آورترين قسط سريال بورن ، مامور مخفي جيسون بورن (مت ديمون) در پي تعقيب يك قاتل به نام دش (جوي آنسا) است. اين فرد مسلح بسته به تپانچه مي خواهد متحد بورن ، نيكي پارسونز (جوليا استيلز) را به قتل برساند ، اما جاسوس فوق العاده فراموشي ما به دنبال اين نيست كه چنين اتفاقي بيفتد. سرانجام ، بورن با قاتل مخفي برخورد مي كند و اين دو احتمالاً در بهترين جنگ فرنچايز فرو مي روند. اما قبل از اينكه آنها بتوانند با هر جسم تصادفي در ضرب و شتم يكديگر را مورد ضرب و شتم قرار دهند ، بورن ابتدا بايد از يك كوچه عبور كند و از يك پنجره تصادف كند.
مطمئن باشيد ، هيچ CGI در اينجا نيست ، فقط جلوه هاي عملي قديمي است. براي فيلمبرداري اين صحنه ، كارگردان پل گرينگراس كوچه پس كوچه اي مناسب در تانژير ، مراكش پيدا كرد و پس از آن يك جهش بدلكاري از يك ساختمان به ساختمان ديگر داشت و راه خود را از طريق يك پنجره كاذب از آن طرف سرخ كرد. ساده و ظريف است ، اما وقتي صحنه هاي پشت صحنه را نگاه مي كنيد ، همه چيز حتي بيشتر جلوه مي كند. براي به دست آوردن شليك ، دن بردلي مدير واحد دوم پسر بچه شيرين كاري ديگر را به سكوي سيم متصل كرد ، دوربين دستي را به اين مرد داد و او را مجبور كرد كه پشت بدن مت ديمون دو برابر شود.
به عبارت ديگر ، براي به دست آوردن صحنه ، دو مرد شيرين كاري مجبور به جهش جسورانه اي از طريق هوا شده بودند كه يكي از آن ها از طريق شيشه جعلي و ديگري با آويزان شدن از سيم ها آويزان بود. گرينگرز هنوز هم Crazier مي گويد كه آنها صحنه را "دو بار" فيلمبرداري كردند تا همه چيز درست شود ، و يك بار مهار فيلمبردار در حقيقت گير افتاد و اين ضربه را خراب كرد. در كل ، كل دنباله تعقيب و گريز و جنگ دو هفته طول كشيد تا فيلمبرداري شود و يكي از به يادماندني ترين مجموعه هاي مجموعه در حافظه فيلم اكشن اخير به اوج خود رسيد.
Skyfall (2012) - تعقيب موتور سيكلت پشت بام
فرنچايز 007 با مانع هاي شگفت انگيز ، از توالي پاركور در كازينو رويال گرفته تا پرش چتر نجات در جاسوسي كه مرا دوست داشت ، پر شده است. اما براي پول ما ، ضرب و شتم تعقيب موتور سيكلت از Skyfall بسيار سخت است. اين كار براي سم مندس و كارگردان هماهنگ كننده شيرين كاري گري پاول براي اين كار بسيار راحت بود و اين كار را با يك صفحه سبز انجام مي داد ، اما در عوض ، آنها تصميم گرفتند موتورسيكلت هاي واقعي را در پشت بام هاي واقعي در استانبول ، تركيه قرار دهند.
براي آماده شدن براي تعقيب ، نوازندگان شيرين كاري حركت خود را در يك سايت نظامي سابق تمرين مي كردند و از تپه هاي خاكي به تپه هاي خاكي پرش مي كردند. هنگامي كه آنها سرانجام براي معامله واقعي آماده شدند ، خدمه راهي خاورميانه شدند كه در آن رانندگان دوچرخه هاي خود را در زير نوارهاي بتوني دقيق كه حدوداً يك متر عرض داشتند ، مانور دادند. بوب استنت دوگانه رابي مادديسون ، توضيح داد: "بسياري از پشت بام ها داراي واحدهاي تهويه مطبوع قديمي هستند كه داراي ريزه كاري هاي فلزي هستند." سوار بدون كلاه ايمني. "
اما سواركاري بدون كلاه ايمني انجام داد و بعد از يك اشتباه اشتباه ، مدديسون مي گويد كه اگر "او چند پا را نورديد ، من خودم را به بعضي وسايل فلزي كهنه و سخت مي زدند سوار مي كردم." خوشبختانه ، همه بدلكاران آن را به يك قطعه از استانبول بيرون كشيدند ... اما شما نمي توانيد همان چيزي راجع به استانبول بگوييد. در طي يك سكانس هنگام رانندگي از طريق بازار ، بدلكاري لي موريسون كنترل موتور سيكلت خود را از دست داد و به يك فروشگاه جواهرات سقوط كرد و باد شيشه كريستالي 330 ساله خود را خرد كرد.مديون
Iron Man 3 (2013) - دنباله Barrel of Monkeys
در حالي كه اين يكي از تفرقه آور ترين فيلم هاي مارول است ، همه ما مي توانيم قبول كنيم كه Iron Man 3 يكي از بهترين سكانس هاي اكشن MCU را دارد. ما درمورد صحنه "بشكه ميمون ها" صحبت مي كنيم ، وقتي همه در يك هواپيماي هوايي يك داخل يك غوطه آبي آبي وحشي مكيده مي شوند. سريع فكر مي كنيم ، توني استارك (رابرت داوني جونيور) با داشتن همه افراد در يك زنجيره انساني ، خدمه كشتي فرنگي را نجات مي دهد و به مرد آهني اجازه مي دهد تا با خيال راحت آنها را در اقيانوس سپرده كند.
در ابتدا ، مديران مارول مي خواستند اين صحنه را با صفحه سبز انجام دهند ، اما خوشبختانه ، بعداً آنها با استخدام تيم بدلكاري ردبول تصميم به دادن بال هاي فيلم خود گرفتند. درمجموع ، اين دسته از ديگهاي آدرنالين تقريباً در طول هشت روز 600 پرش انجام دادند كه هر شيرجه حدود يك دقيقه طول مي كشد. هر جهشي حدود 1.5 ثانيه فيلم را فراهم مي كرد ، اما تمام اين سخت كوشي ها قطعاً پرداخت مي شد.
البته در اينجا كمي فريبكاري CGI وجود دارد. بديهي است ، مرد آهنين واقعي نيست ، و از آنجا كه مارول نتوانست نيروي هوايي يك را وام دهد ، مجبور شدند هواپيما را به صورت ديجيتالي وارد كنند. خدمه VFX همچنين مجبور بودند تجهيزات دزدگير تيم را پاك كنند (اگرچه گروه ردبد با تجهيزات خود كه در لباسهاي خود پنهان شده بودند ، حدود 480 شيرجه را درست كرد) و از آنجا كه اين شيرين كاري در كاروليناي شمالي فيلمبرداري شده بود ، جادوگران فناوري از رايانه هاي خود براي تبديل اين كامپيوتر استفاده مي كردند. مناظر زير به ساحل فلوريدا. به عبارت ديگر ، اين ازدواج كاملي بين CG و مانع هاي عملي بود ، و حتي اگر شما توسط عكس بزرگ ماندارين دست به دست هم بزنيد ، shenanigans پرتقال بيش از آنكه ساخته شود.
Furious 7 (2015) - سقوط هواپيما
اين براي طرفداران Fast و Furious تعجب آور نخواهد بود ، اما اگر تازه وارد اين فرانچايز هستيد ، ممكن است تعجب كنيد كه مي دانيد بسياري از مانع هايي كه روي صفحه مي بينيد بسيار قانوني هستند ، حتي فوق العاده ديوانه . مثل آن صحنه كه در آن Dominic Toretto (وين ديزل) و خانواده وي از يك هواپيماي حمل و نقل C-130 چتر نجات مي كنند؟ باور كنيد يا نه ، كه در بعضي از رايانه ها پخته نشده بود. در عوض ، اين كار بدلكاران جك گيل و اسپيرو رازاتوس بود كه ماه ها وقت صرف دانستن چگونگي ريختن يك دسته از اتومبيل ها از 12،000 پا در هوا را داشتند.
در اينجا نحوه سقوط همه وجود دارد. فيلمسازان پس از آمادگي براي يك روز بزرگ - از جمله يك دوره دو هفته اي كه فقط با بيرون انداختن اتومبيل از هواپيماها در حال آزمايش بودند - چهار ماشين را با چتر نجات جمع كردند و هر دو ساعت يكبار آنها را از آسمان رها كردند. هر ماشين مجهز به سه دوربين بود ، اما براي اينكه به آن احساس شديد سريع و خشمگين بپردازيم ، سه اسكاييدر روي دوربين هاي كلاه ايمني بستند و با ماشين ها پريدند. اين سينماگران سقوط كرده بايد مراقب بقاياي وسايل نقليه باشند كه گهگاه وسايل نقليه به پرواز در مي آيند ، همه در حالي كه به سخنگواني گوش مي دادند كه مطمئن مي شدند خيلي نزديك به اين موشك هاي دو تني نمي شوند.
مطمئناً وقتي از هواپيما بيرون رانده مي شد هيچ بازيگري در اتومبيل ها وجود ندارد - اين عكس ها بعداً اضافه شد - اما آن چتر نجات ها واقعي بودند ، آن هواپيماها واقعي بودند و 1.5 ميليارد دلار كه اين فيلم در گيشه بدست آورد. قطعاً واقعي هم بود
Fate of the Furious (2017) - اجراي توپ خراب
در F. Gary Grey's Fate of Furious، Dominic Toretto، Luke Hobbs (Dwayne Johnson) و بقيه باند ها به داخل اتومبيل هاي اسپرت سوپاپ خود سوار مي شوند و به برلين اشك مي ريزند ، با هدف سرقت يك EMP از پايگاه نظامي برلين. . همانطور كه ممكن است انتظار داشته باشيد ، اجراي قانون محلي تأييد نمي كند ، و لژيون افسران امنيتي با تعقيب و گريز سريع خدمه Toretto را گشتند. اما دام و خانواده اش هميشه آماده هستند و آنها با كمك يك توپ غول پيكر غول پيكر موفق به فرار از دست دادن افراد بد به فراموشي مي شوند.
اندي گيل ، هماهنگ كننده شيرين كاري گفته است كه اين شيرين كاري "70 درصد واقعي" است ، به اين معني كه آنها يك توپ مخصوص خرابكاري مخصوص صحنه را ساخته اند. اين مورد از صفحه فولادي 1 اينچي ساخته شده و وزن آن 14.5 تن بود. رانندگان بدلكاري كه براي بچه هاي خوب دو برابر شده بودند ، مجبور بودند كه اطمينان حاصل كنند كه وقتي آن چيز به سرعت در حال چرخيدن است ، از جاده خارج نيستيم ... اما در مورد اتومبيل هايي كه به قراضه تبديل مي شوند ، چه مي گويم؟
خوب ، از آنجا كه آنها نمي توانند از رانندگان انساني استفاده كنند ، فيلمسازان همه آن وسايل نقليه را به قلاب كابل وصل كردند و ماشين ها را با سرعت 40 مايل در ساعت ، مستقيماً به همان توپ سريع مرگ كشيدند. گيل همچنين به Thrillist گفت كه آنها نوعي "V-ramp" را در جلوي توپ ايجاد كرده اند ، بنابراين باعث مي شود اتومبيل ها از زمين بلند شوند و بر اين همه تخريب افزود. اين صحنه با شكوه و يادآوري خوب است كه فيلم هاي مدرن هميشه به CGI اعتماد نمي كنند ، حتي به عوامل بزرگ عمل نيز توجه مي كنند.
درايور كودك (2017) - 180 اينچ ، 180 بيرون
به كارگرداني Edgar Wright ، Baby Driver در اصل Heat ، Driver و Singin 'in Rain است كه همه در يك فيلم با شكوه پخش مي شوند. اين تلنگر شلاق 2017 دنبال يك راننده فرار دوست داشتني موسيقي (آنسل الگورت) است كه پس از افتادن پاشنه هاي پا براي يك پيشخدمت شبيه به سيندرلا (ليلي جيمز) سعي مي كند زندگي جنايت خود را ترك كند. البته ، برنامه هاي او دقيقاً از بين نمي رود ، و Baby مجبور است انواع ديوانه ها را انجام دهدبراي فرار از گروهي از سارقين بانك بي پروا.
و به نظر مي رسد ، تقريباً هر شيرين كاري كه كودك بكشد ، معامله واقعي است.
دارين پرسكات ، هماهنگ كننده شيرين كاري فيلم و كارگردان سطح دوم گفت: "ما سعي كرديم همه كار را با دوربين انجام دهيم." 99 درصد عملي بود. " اين شامل صداي فك افتادن "180 در ، 180 بيرون" از صحنه افتتاحيه فيلم است. در حالي كه سعي در فرار از بازوي بلند قانون دارد ، كودك به يك كوچه پر ازدحام و پر از وسايل نقليه متحرك تبديل مي شود. قهرمان ما هرگز يكبار دلگير خود را از دست ندهد ، Subaru خود را به جلو 180 مي چرخاند و در حال چرخش در اطراف يك كاميون است ، قبل از اينكه اتومبيل را به 180 معكوس پرتاب كند ، با موفقيت ديگر اتومبيل ديگري را گول زد.
به طور طبيعي ، در حالي كه آنسل الگورت رانندگي خود را زياد انجام مي داد ، اين شيرين كاري خاص توسط جرمي فراي انجام شد. بعد از تمرين دوباره حدود شش بار در يك پاركينگ ، خدمه در يك كوچه واقعي مستقر شدند و فر قبل از ارسال اتومبيل خود به يك صندوق عقب تا 70 مايل در ساعت حركت كرد و از هرگونه مانع در مسير خود جلوگيري كرد. پرسكات به Entertainment Weekly گفت: "يك فيلم متفاوت همين كار را مي كرد ... روي پرده سبز" ، اما شيرين كاري بچه درايور مي خواست اين احساس واقع گرايانه را ضبط كند ، حتي اگر اين به معناي قرار دادن زندگي آنها در خط باشد.
Jumanji: به جنگل خوش آمديد (2017) - پرش موتور سيكلت
Jumanji: خوش آمديد به جنگل يك ضربه سر و صدا براي سوني بود ، در صندوق هاي بزرگ كشيد و مبلغ تكان دهنده اي را تحسين كرد. اما در حالي كه عاشق فيلم و منتقدين عاشق بازيگران كاريزماتيك فيلم بودند - از جمله دوين جانسون ، كوين هارت ، كارن گيلان و جك بلك - خيلي از افراد درباره جلوه هاي تصويري صحبت نمي كردند. اين احتمالاً به اين دليل است كه بيشتر صحنه هاي اكشن ديوانه وار CGI خالص بودند ، اما باور كنيد يا نه ، يكي از بزرگترين مانع هاي فيلم با كمك تقريبا صفر تيم VFX به بيرون كشيده شد.
طرح خوش آمديد به جنگل شامل چهار كودك است كه در يك بازي ويدئويي كه در آنجا وارد آواتارهاي بزرگسال شده اند ، سوخته شده اند. اين چهار قهرمان كه در اجسامي با اشكال و اندازه هاي مختلف گير افتاده اند ، بايد يك جواهر جادويي را به يك مجسمه گربه غول پيكر برگردانند ، همه در حالي كه از يك شكارچي بدكار (بابي كاننوال) و خدمه اوباش او جلوگيري مي كنند. در انتهاي فيلم ، شخصيت جانسون با يك حركت بسيار چشمگير ، موتور سيكلت خود را به پايين كوه سوار مي كند ، يك تلنگر را انجام مي دهد و در بالاي مجسمه فرود مي آيد. و گرچه به نظر مي رسد جعلي ديجيتال 100 درصد است ، اما تقريباً كاملاً واقعي است.
اعلان مي شود كه صحنه در يك صحنه صدا فيلمبرداري شد. درست است كه اين مجسمه در زندگي واقعي از فيلم واقعي كوچكتر بود. و بله ، بدلكاري جانسون سيمي پوشيده بود كه بعداً پاك شد. اما همانطور كه جك گيل مدير واحد دوم درباره ويژگي هاي ويژه Blu-ray (از طريق صفحه نمايش Rant) توضيح داد ، اين بدلكاري در واقع "يك موتورسيكلت واقعي را از انتهاي مجسمه پريد ، به دور بيني خود چرخيد و به بالاي زمين نشست." بهتر است همه كارها با يك ضربه انجام شود. براي فيلمي كه به ايجاد ترفندهاي رايانه اي زيادي براي ايجاد جهان و حيات وحش تكيه كرده است ، چشمگير است كه خدمه وقت خود را براي ايجاد يك شيرين كاري واقعي و فيزيكي گرفتند. در واقع ، شما مي توانيد بگوييد اين تلنگر توسط بدلكاري Dwayne Johnson كاملا صخره مي كند.